تسبيح سكوت

2 دیدگاه

شمشير برهنه بر فراز شير خدا ديدن و سكوت؟! فاطمه زنده باشد،كسي مقابل او چنين جسارتي به امام زمانش كند؟!فرياد زدم:”اگر دست از سر علي برنداريد،موي سرم را پريشان مي كنم،گريبان چاك مي زنم،كنار قبر پدرم مي روم و …” دست حسنين را گرفتم و به سمت قبر پدرم روان شدم.سلمان شتابان از پي من آمد كه:”اي دختر پيامبر خواهش مي كنم به خانه برگرد و در حق مردم نادان نفرين نكن”گفتم:”سلمان ! آنها قصد جان علي را دارند و من در شهادت علي طاقت صبر ندارم.صبرم تمام شده مرا به حال خود بگذار تا كنار قبر پدرم بروم و به درگاه خدا ناله سر دهم…”سلمان كه مرا مصمم در نفرين ديد گفت”علي مرا فرستاده و خواسته به خانه برگرديد و نفرين نكنيد”مرا كه مي شناسي.چه مي توانستم انجام دهم مقابل امر تو تا اينكه بگويم”حالا كه شوهرم و امام زمانم فرمان داده به خانه مي روم و صبر مي كنم ولي واي بر آنان سلمان.به خدا از در مسجد بيرون نمي روم تا پسر عموي خود را آزاد شده ببينم”لحظه اي نگذشت كه در ميان سكوت و اندوه من،دست از تو كشيدند و تو تنهاي هميشه،مظلومانه از مسجد بيرون آمدي،تو را نگاه كردم،خلاصه اي از تمام غربت انبيا در تاريخ زمين،سمبل مظلوميت حق،تو سر تا پا استقامت بودي و دستان من پر از استجابت.مي توانستم،به خودت قسم مي توانستم.فقط كافي بود لب باز كنم تا فرياد آهم به آسمان برسد.آن وقت ديگر مدينه اي كه هيچ،زمين و زماني باقي نمي ماند تا تو پس از من بلاكش آن باشي.هستي را خدا طفيل وجود ما قرار داده بود.همه چيز به بهانه خلقت ما خلق شد.چرا باور نمي كنند علي جان ،چرا مردم درك نمي كنند؟!چرا نمي فهمند فدك يك بهانه بود كه نشان دهم تا هستم نمي گذارم حقي از شيعيان ما و اولاد با بركت ما غصب شود.حتي اگر در اين راه جان ببازم.

در همین رابطه :   گزارش تغییرات و امکانات جدید فتولیا :)

اما علي جان آن روز از مسجد مدينه سالم بيرون آمدي،شايد چون از نفرين من ترسيدند.اما ديشب چه؟ ديشب فاطمه نبود كه تهديد كند اما قطامي بود كه تشويق كند تا تو را با چنين وضعي از مسجد كوفه بيرون آورند.خداي من ، آيا دوباره گريبان چاك زنم و مظلوميتش را … نه يا علي ! با تو سخني دارم.با تو كه تنها كسي هستي كه زبانم را مي فهمي.همسر من،همسفرمن،هم سر من ! هر كسي با تو حرفي مي زند،از اشتياق بهشت به آمدن تو مي گويد كه بهشت پيش از تولدت براي آمدنت بيقرار بود.ولي چيزي مي خواهم بگويم كه هيچ كس نگفته است.علي جان به خدا سوگند زمين لياقت ندارد تو در آن بماني.هر چيزي ظرفيتي دارد و دنيا گنجايش ما را ندارد.بيا ، بيا كه طاقت ندارم بعد از اين؛از اين بالا ،مظلوميت فرزندانم را نظاره گر باشم.بيا با هم امتداد خيانت اين مردم را و مظلوميت فرزندانمان را تماشا كنيم و بگرييم.تو مرثيه بخواني،ملائك شينه زنند و من بگريم.

منتظرت هستم.مي شنوي؟ آرام باش نكند حسينم دعوت مرا بشنود و …

برخيز و دنيا را به مردم دنيا بسپار و خود را به آسمان ،كه زمين لياقت تو را ندارد يا علي.

 

–به مناسبت ايام فاطميه-برگرفته از كتاب “يك پلك تحير” – فصل سوم – تسبيح سكوت حضرت زهرا (عليه السلام)
دسته بندی : گوناگون

2 نظر

  1. فاطمه فاطمه است :. فاطمه …در همه‌ی ابعاد گوناگون « زن بودن » نمونه شده بود. مظهر یك «دختر »، در برابر پدرش. مظهر یك « همسر » در برابر شویش. مظهر یك « مادر » در برابر فرزندانش. مظهر یك « زن مبارز و مسؤول » در برابر زمانش و سرنوشت جامعه‌اش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *